گذشتهی ساده:
fucked upشکل سوم:
fucked upسومشخص مفرد:
fucks upوجه وصفی حال:
fucking upشکل جمع:
fuck-upsناپسند خراب کردن، به هم زدن، گند زدن، به گا دادن
He fucked up my radio.
او رادیوی مرا خراب کرد.
He is completely fucked up.
وضع روحی او خیلی خراب است.
ناپسند (fuck-up) اشتباه، مشکل، خطا، گاف، گندکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The report was full of fuck-ups that cost them the contract.
گزارش پر از اشتباهاتی بود که باعث شد قرارداد را از دست بدهند.
He made a big fuck-up during the presentation, but everyone laughed it off.
او درطول ارائه گاف بزرگی داد، اما همه با خنده از کنارش گذشتند.
شکل جمع fuck up در زبان انگلیسی fuck ups است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fuck up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fuck-up