فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fuck Up

شکل جمع:

fuck ups

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

(عامیانه) 1- خراب کردن (دستگاه یا چیزی)، به هم زدن

He fucked up my radio.

او رادیوی مرا خراب کرد.

He is completely fucked up.

وضع روحی او خیلی خراب است.

phrasal verb

2- (به‌ویژه روانی و احساسی) گیج کردن، مغشوش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fuck up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuck up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fuck-up

لغات نزدیک fuck up

پیشنهاد بهبود معانی