از چیزی (یا کسی) لذت بردن، خوش آمدن از، حظ بردن از، کیف کردن، حال کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
we just got a big kick out of seeing our names in the paper.
از دیدن اسممان روی مقاله حظ بردیم.
She gets kick out of playing golf.
از گلف بازی کردن لذت میبره.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get a kick out of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-a-kick-out-of-something-or-someone