امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Go Through A Midlife Crisis

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
بحران میانسالی را پشت سر گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He quit his job and bought a sports car; he's going through a midlife crisis.
- او شغلش را رها کرد و یک ماشین اسپرت خرید. او دارد بحران میانسالی را پشت سر می گذارد.
- Many people experience significant changes when they go through a midlife crisis.
- بسیاری از مردم هنگام گذر از بحران میانسالی، تغییرات چشمگیری را تجربه می کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت go through a midlife crisis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go through a midlife crisis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-through-a-midlife-crisis

لغات نزدیک go through a midlife crisis

پیشنهاد بهبود معانی