آخرین به‌روزرسانی:

Gravely

ˈɡreɪvli ˈɡreɪvli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور جدی، به‌شدت، عمیقاً، شدیداً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They were gravely concerned about the safety of the missing climbers.

آن‌ها به‌طور جدی نگران ایمنی کوهنوردان مفقودشده بودند.

The doctor said she was gravely ill and needed immediate surgery.

دکتر گفت او به‌شدت بیمار است و به عمل جراحی فوری نیاز دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gravely

  1. adverb to a severe or serious degree
    Synonyms:
    badly severely seriously

ارجاع به لغت gravely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gravely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gravely

لغات نزدیک gravely

پیشنهاد بهبود معانی