Green-eyed

آخرین به‌روزرسانی:
  • Informal Adjective
    حسود
    • - Sarah's green-eyed ex-boyfriend couldn't stand to see her happy with someone else.
    • - دوست‌پسر سابق حسود سارا طاقت دیدن خوشحالی او با کس دیگری را نداشت.
    • - The green-eyed woman couldn't hide her envy.
    • - زن حسود نتوانست حسادت خود را پنهان کند.
  • Adjective
    چشم‌سبز
    • - The green-eyed cat sat on the windowsill, watching the birds outside.
    • - گربه‌ی چشم‌سبز روی لبه‌ی پنجره نشسته بود و پرندگان بیرون را تماشا می‌کرد.
    • - He was a handsome green-eyed man.
    • - او مردی خوش‌قیافه با چشمان سبز بود.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک green-eyed

پیشنهاد و بهبود معانی