جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Guessing

گذشته‌ی ساده:

guessed

شکل سوم:

guessed

سوم‌شخص مفرد:

guesses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حدس، گمانه‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Answer all questions on the test - there's no penalty for guessing.

به تمام پرسش‌ها در آزمون پاسخ دهید - هیچ مجازاتی برای حدس اِعمال نمی‌شود.

The President's statement cleared the air of rumors and guessing.

اظهارات رئیس‌جمهور، فضای شایعه و گمانه‌زنی را زدود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guessing

noun guesswork

Synonyms:

assumption speculation supposition presumption opinion hunch inference deduction surmise reckoning imagination fancy assuming presuming theorizing positing postulating predisposition

ارجاع به لغت guessing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «guessing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guessing

لغات نزدیک guessing

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!