آخرین به‌روزرسانی:

Hangry

ˈhæŋɡri ˈhæŋɡri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

آمیزواج عصبانی از شدت گرسنگی، عصبی در اثر گرسنگی (ترکیب کلمات angry و hungry)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

My sister gets really hangry if she doesn't eat breakfast in the morning.

خواهرم اگر صبح‌ها صبحانه نخورد، در اثر گرسنگی واقعا عصبی می‌شود.

It's best not to talk to her when she's hangry.

بهتر است وقتی به خاطر گرسنگی عصبانی است، با او صحبت نکنی.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hangry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hangry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hangry

لغات نزدیک hangry

پیشنهاد بهبود معانی