۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Hard-bitten

hɑːrdˈbɪtn̩ hɑːdˈbɪtn̩

معنی

adjective

دیرشکست‌خور، سخت هنگام جنگ، سگ‌خو، سرسخت، سخت‌گیر، (درمورد سگ) گاز‌گیر، سخت‌گاز گرفته‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-bitten

  1. adjective tough and callous by virtue of experience
    Synonyms:
    hard-boiled pugnacious
  1. adjective physically toughened so as to have great endurance
    Synonyms:
    tough hard hardy rugged hard-handed
  1. Synonyms:
    pinched

ارجاع به لغت hard-bitten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-bitten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-bitten

لغات نزدیک hard-bitten

پیشنهاد بهبود معانی