آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Hard-bitten

hɑːrdˈbɪtn̩ hɑːdˈbɪtn̩

معنی hard-bitten

adjective

دیرشکست‌خور، سخت هنگام جنگ، سگ‌خو، سرسخت، سخت‌گیر، (درمورد سگ) گاز‌گیر، سخت‌گاز گرفته‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hard-bitten

  1. adjective tough and callous by virtue of experience
  1. adjective physically toughened so as to have great endurance
    Synonyms:
    tough hard hardy rugged hard-handed
  1. Synonyms:
    pinched

ارجاع به لغت hard-bitten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-bitten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-bitten

لغات نزدیک hard-bitten

پیشنهاد بهبود معانی