آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hard-bitten

hɑːrdˈbɪtn̩ hɑːdˈbɪtn̩

معنی hard-bitten

adjective

دیرشکست‌خور، سخت هنگام جنگ، سگ‌خو، سرسخت، سخت‌گیر، (درمورد سگ) گاز‌گیر، سخت‌گاز گرفته‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hard-bitten

  1. adjective tough and callous by virtue of experience
  1. adjective physically toughened so as to have great endurance
    Synonyms:
    tough hard hardy rugged hard-handed
  1. Synonyms:
    pinched

ارجاع به لغت hard-bitten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-bitten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-bitten

لغات نزدیک hard-bitten

پیشنهاد بهبود معانی