فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Harvesting

ˈhɑːrvəstɪŋ ˈhɑːvɪstɪŋ

گذشته‌ی ساده:

harvested

شکل سوم:

harvested

سوم‌شخص مفرد:

harvests

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(محصول) برداشت

timber harvesting

برداشت چوب

When maize cultivation was introduced it was probably the females who did the growing and harvesting of the crops.

هنگامی‌که کشت ذرت معرفی شد، احتمالاً این زنان بودند که کشت و برداشت محصولات را انجام می‌دادند.

noun uncountable

پزشکی برداشت، جمع‌آوری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

There is a lot of controversy surrounding the harvesting of stem cells.

بحث‌های زیادی پیرامون برداشت سلول‌های بنیادی وجود دارد.

Large-scale harvesting of eggs from women can be medically risky.

برداشت زیاد تخمک از زنان می‌تواند از نظر پزشکی مخاطره‌آمیز باشد.

noun uncountable

(اطلاعات) جمع‌آوری

The company has been accused of unauthorised data harvesting from social media accounts.

این شرکت به جمع‌آوری غیرمجاز داده‌ها از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی متهم شده است.

the harvesting of user information

جمع‌آوری اطلاعات کاربران

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harvesting

  1. noun gathering
    Synonyms:
    collection accumulation collecting harvest reaping

ارجاع به لغت harvesting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harvesting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harvesting

لغات نزدیک harvesting

پیشنهاد بهبود معانی