فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hours

ˈaʊərz ˈaʊəz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

ساعت کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The company offers flexible hours for its employees.

این شرکت ساعت کاری متغیری را برای کارمندان خود ارائه می‌دهد.

Many workers prefer shorter hours for a better work-life balance.

بسیاری از کارگران ساعت کاری کوتاه‌تری را برای تعادل بهتر بین کار و زندگی ترجیح می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hours

  1. noun distance measured by the time taken to cover it
    Synonyms:
    moments minutes terms

Idioms

after-hours

بعد از ساعات کاری (معمول یا قانونی)

the small (or wee) hours

صبح بسیار زود، ساعات اول پس از نیمه شب

ارجاع به لغت hours

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hours» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hours

لغات نزدیک hours

پیشنهاد بهبود معانی