Housebreak

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
سرقت کردن، به خانه دستبرد زدن، حرز را شکستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد housebreak

  1. verb Train (a pet) to live cleanly in a house
    Synonyms: burglarize, rob, house-train, steal, subdue, tame, train

ارجاع به لغت housebreak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «housebreak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/housebreak

لغات نزدیک housebreak

پیشنهاد بهبود معانی