بهطور بدون جلبتوجه، بهطور نامشهود، بهطور نامحسوس، بهطور غیرمحسوس، بهطور بیسروصدا، بهطور جزئی، بهطور غیرعلنی، بهطور غیربرجسته، بهطور کمرنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lingered inconspicuously in the hotel lobby.
بهطور بدون جلبتوجه در لابی هتل منتظر ماند.
She lives inconspicuously in a town.
بهطور نامحسوس در یک شهرک زندگی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inconspicuously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inconspicuously