با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Inducible

ɪnˈduːsəbəl ɪnˈdjuːsɪbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    القایی، القاپذیر
    • - The bacteria showed an inducible resistance to the antibiotic.
    • - باکتری‌ها نسبت به آنتی‌بیوتیک مقاومت القایی نشان دادند.
    • - The inducible enzyme was responsible for the breakdown of the chemical compound.
    • - آنزیم القاپذیر مسئول تجزیه‌ی ترکیب شیمیایی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت inducible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inducible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inducible

لغات نزدیک inducible

پیشنهاد بهبود معانی