آخرین به‌روزرسانی:

Insubordinately

ˌɪnsəˈbɔːrdnətli ˌɪnsəˈbɔːdɪnətli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

با سرکشی، با نافرمانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They insubordinately ignored the rules set by their coach.

آن‌ها با سرکشی قوانین تعیین‌شده توسط مربی خود را نادیده گرفتند.

The soldier acted insubordinately, refusing to follow orders.

سرباز با سرکشی عمل کرد و از پیروی از دستورات خودداری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت insubordinately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insubordinately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insubordinately

لغات نزدیک insubordinately

پیشنهاد بهبود معانی