مال او، مال آن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog moves its tail.
سگ دم خود را تکان میدهد.
It's (it is) a nice cup but its handle is broken.
فنجان خوبی است؛ ولی دستهی آن شکسته است.
Each plan has its merits.
هر نقشهای خوبیهایی دارد.
Its price is too high.
قیمت آن خیلی زیاد است.
A horse that knows its master.
اسبی که صاحب خود را میشناسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «its» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/its