فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Juggernaut

ˈdʒʌɡərnɑːt ˈdʒʌɡənɔːt

شکل جمع:

juggernauts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی کامیون غول‌پیکر

The juggernaut's massive tires crushed anything in its path.

لاستیک‌های عظیم این کامیون غول‌پیکر هرچیزی را که در مسیرش بود، خرد می‌کرد.

The sound of the juggernaut's engine could be heard from miles away.

صدای موتور کامیون غول‌پیکر از کیلومترها دورتر شنیده می‌شد.

noun countable

نیروی مهیب ویرانگر، نیروی عظیم غیرقابل کنترل، نیروی تخریبی مهیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The fast food has grown into a juggernaut.

فست‌فود تبدیل به یک نیروی مهیب ویرانگر شده است.

The sports team's winning streak has turned them into a juggernaut, with fans rallying behind them.

بردهای پیاپی این تیم ورزشی آن‌ها را تبدیل‌به یک نیروی عظیم غیرقابل کنترل کرده است و هواداران پشت‌سر آن‌ها تجمع کرده‌اند.

noun countable

کسب‌وکار ابرقدرتمند، غول‌پیکر (یک شرکت، سازمان یا صنعت)

The technology juggernaut continues to dominate the market with its innovative products.

غول‌پیکر فناوری همچنان با محصولات نوآورانه‌ی خود بر بازار تسلط دارد.

The healthcare juggernaut is revolutionizing the industry with groundbreaking medical advancements.

غول‌پیکر مراقبت‌های بهداشتی با پیشرفت‌های پزشکی پیشگامانه درحال متحول کردن صنعت است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد juggernaut

  1. noun a massive inexorable force that seems to crush everything in its way
    Synonyms:
    steamroller
  1. noun An avatar of Vishnu
    Synonyms:
    jagannath jagannatha Jagganath

ارجاع به لغت juggernaut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «juggernaut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juggernaut

لغات نزدیک juggernaut

پیشنهاد بهبود معانی