شکل جمع:
juggernautsانگلیسی بریتانیایی کامیون غولپیکر
The juggernaut's massive tires crushed anything in its path.
لاستیکهای عظیم این کامیون غولپیکر هرچیزی را که در مسیرش بود، خرد میکرد.
The sound of the juggernaut's engine could be heard from miles away.
صدای موتور کامیون غولپیکر از کیلومترها دورتر شنیده میشد.
نیروی مهیب ویرانگر، نیروی عظیم غیرقابل کنترل، نیروی تخریبی مهیب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fast food has grown into a juggernaut.
فستفود تبدیل به یک نیروی مهیب ویرانگر شده است.
The sports team's winning streak has turned them into a juggernaut, with fans rallying behind them.
بردهای پیاپی این تیم ورزشی آنها را تبدیلبه یک نیروی عظیم غیرقابل کنترل کرده است و هواداران پشتسر آنها تجمع کردهاند.
کسبوکار ابرقدرتمند، غولپیکر (یک شرکت، سازمان یا صنعت)
The technology juggernaut continues to dominate the market with its innovative products.
غولپیکر فناوری همچنان با محصولات نوآورانهی خود بر بازار تسلط دارد.
The healthcare juggernaut is revolutionizing the industry with groundbreaking medical advancements.
غولپیکر مراقبتهای بهداشتی با پیشرفتهای پزشکی پیشگامانه درحال متحول کردن صنعت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «juggernaut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juggernaut