با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Juggler

ˈdʒʌɡlər ˈdʒʌɡlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    ژانگولر (فردی ماهر که همزمان چندین شی را در هوا پرتاب می‌کند و آن‌ها را می‌گیرد)
    • - The juggler skillfully tossed and caught the colorful balls in mid-air.
    • - ژانگولر به‌طرز ماهرانه‌ای توپ‌های رنگارنگ را در هوا پرتاب کرد و گرفت.
    • - The circus featured a talented juggler who wowed the audience with his tricks.
    • - در سیرک یک ژانگولر توانمند حضور داشت که با ترفندهای خود تماشاگران را شگفت‌زده کرد.
  • noun countable
    تردست، شعبده‌باز
    • - The juggler entertained the crowd with his impressive tricks and stunts.
    • - شعبده‌باز با ترفندها و شیرین‌کاری‌های جذابش جمعیت را سرگرم می‌کرد.
    • - The cunning politician was a skilled juggler of public opinion.
    • - سیاست‌مدار حیله‌گر، شعبده‌باز ماهری برای افکار عمومی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد juggler

  1. noun A performer of juggling feats
    Synonyms: balancer, magician, prestidigitator, entertainer
  2. noun A person who practices trickery
    Synonyms: trickster, con-artist, charlatan

ارجاع به لغت juggler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «juggler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/juggler

لغات نزدیک juggler

پیشنهاد بهبود معانی