آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مهر ۱۴۰۴

    Juror

    ˈdʒʊrər ˈdʒʊərə

    معنی juror

    noun

    عضو هیئت منصفه، داور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد juror

    1. noun member of the jury
      Synonyms:
      juryman jurywoman peer hearer

    سوال‌های رایج juror

    معنی juror به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «juror» در زبان فارسی به «عضو هیئت منصفه» ترجمه می‌شود.

    این واژه به شخصی اشاره دارد که به‌عنوان یکی از اعضای گروهی از شهروندان، وظیفه دارد در یک دادگاه، شواهد و اظهارات را بررسی کرده و در نهایت درباره‌ی گناه‌کار بودن یا بی‌گناهی متهم تصمیم‌گیری کند. هیئت منصفه (jury) یکی از ارکان مهم نظام قضایی در بسیاری از کشورهای جهان، به‌ویژه در نظام حقوقی آنگلوساکسون مانند ایالات متحده و بریتانیا است، و نقش اعضای آن یعنی jurors در تضمین عدالت عمومی بسیار حیاتی به شمار می‌رود.

    از منظر حقوقی، یک juror باید فردی بی‌طرف، صادق و دارای درک منطقی از واقعیت باشد. انتخاب اعضای هیئت منصفه از میان شهروندان به‌صورت تصادفی انجام می‌گیرد تا نماینده‌ای از جامعه‌ی عمومی باشند، نه افراد خاص یا وابسته به قدرت. این فرایند، که jury selection نام دارد، با دقت و تحت نظارت قاضی و وکلای طرفین صورت می‌گیرد. هدف از این انتخاب آن است که تصمیم نهایی درباره‌ی پرونده نه صرفاً بر اساس دیدگاه یک قاضی، بلکه بر پایه‌ی داوری جمعی و حس عدالت مردمی اتخاذ شود.

    در عمل، وظیفه‌ی juror شامل گوش دادن به شهادت‌ها، بررسی مدارک و ارزیابی شواهد است. اعضای هیئت منصفه پس از پایان جلسه‌ی دادگاه، در اتاقی جداگانه گرد هم می‌آیند تا درباره‌ی نتیجه‌ی پرونده بحث و تصمیم‌گیری کنند. این تصمیم معمولاً باید بر اساس اجماع یا رأی اکثریت باشد، بسته به نوع پرونده و قوانین کشور. در این مرحله، صداقت، دقت و توانایی استدلال اعضای هیئت منصفه نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، زیرا سرنوشت فردی دیگر به رأی آنان وابسته است.

    از نظر اجتماعی و اخلاقی، نقش juror نمادی از مشارکت مدنی و اعتماد جامعه به شهروندان است. عضویت در هیئت منصفه نوعی مسئولیت اجتماعی محسوب می‌شود؛ زیرا فرد در جایگاهی قرار می‌گیرد که باید میان حقیقت، عدالت و احساسات انسانی توازن برقرار کند. تصمیم یک هیئت منصفه می‌تواند تأثیری عمیق بر زندگی اشخاص و حتی بر افکار عمومی داشته باشد، ازاین‌رو در بسیاری از کشورها آموزش و آگاهی حقوقی اعضای منصفه پیش از رسیدگی به پرونده‌ها اهمیت فراوانی دارد.

    در بُعد فرهنگی و فلسفی، حضور jurors در نظام قضایی نشانگر باور به اصل «عدالت مردمی» است؛ یعنی اینکه قضاوت درباره‌ی اعمال انسان‌ها نباید صرفاً در اختیار نخبگان یا صاحبان قدرت باشد، بلکه باید به مشارکت جامعه متکی باشد. با این حال، برخی منتقدان نیز معتقدند که اعضای هیئت منصفه، به‌دلیل نداشتن دانش حقوقی تخصصی، گاهی ممکن است تحت‌تأثیر احساسات یا برداشت‌های نادرست تصمیم بگیرند. به همین دلیل، نظام‌های حقوقی مختلف همواره در تلاش‌اند میان عدالت انسانی و دقت حقوقی تعادلی ظریف برقرار سازند تا تصمیم jurors تا حد ممکن منصفانه و آگاهانه باشد.

    ارجاع به لغت juror

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «juror» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juror

    لغات نزدیک juror

    • - jurist
    • - juristic
    • - juror
    • - juruá
    • - jury
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.