با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Liberalize

ˈlɪbrəlaɪz ˈlɪbrəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    liberalized
  • شکل سوم:

    liberalized
  • سوم شخص مفرد:

    liberalizes
  • وجه وصفی حال:

    liberalizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    روشنفکر کردن، سخاوتمند شدن، آزادی‌خواه کردن، آزادکردن، رفع ممانعت کردن
    • - His travels somewhat liberalized him politically.
    • - سفرهای او تا انداز‌ه‌ای او را از نظر سیاسی روشنفکرانه کرد.
    • - He wants to liberalize immigration laws.
    • - او می‌خواهد از سختی و شدت قوانین مهاجرت بکاهد.
    • - studies to liberalize the mind
    • - آموزش به منظور آزاد کردن اندیشه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد liberalize

  1. verb To make different
    Synonyms: grow, expand, increase
  2. verb Make liberal or more liberal, of laws and rules
    Synonyms: liberalise

لغات هم‌خانواده liberalize

ارجاع به لغت liberalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liberalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liberalize

لغات نزدیک liberalize

پیشنهاد بهبود معانی