فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Linchpin

ˈlɪntʃˌpɪn ˈlɪntʃˌpɪn

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: lynchpin

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سنجاق لنچ، لنچ‌پین، پین لنچ (بستی که برای جلوگیری از لغزش چرخ یا قسمت دیگر از محوری که بر روی آن سوار می‌شود، استفاده می‌شود.)

The engineer inspected the linchpin for any signs of wear.

مهندس لنچ‌پین را برای هرگونه علائم سایش بررسی کرد.

The linchpin held the wheel securely in place during the journey.

سنجاق لنچ چرخ را در طول سفر به‌طور محکمی در جای خود نگه داشت.

noun countable

مهره‌ی حیاتی، رکن اصلی، پایه‌ی اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The linchpin of this entire project is collaboration.

همکاری رکن اصلی کل این طرح است.

Trust is the linchpin of any successful relationship.

اعتماد پایه‌ی اصلی هر رابطه‌ی موفقی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد linchpin

  1. noun a central cohesive source of support and stability
    Synonyms:
    backbone mainstay anchor keystone lynchpin
  1. noun pin inserted through an axletree to hold a wheel on
    Synonyms:
    lynchpin

ارجاع به لغت linchpin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «linchpin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/linchpin

لغات نزدیک linchpin

پیشنهاد بهبود معانی