با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Ma

    mɑː mɑː mɑː mɑː
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      mas

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable informal
    قدیمی مامان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - I miss my ma so much.
    - دلم برای مامانم خیلی تنگ شده.
    - My ma is the strongest woman I know.
    - مامان من قوی‌ترین زنی است که می‌شناسم.
    abbreviation
    (mA) (milliampere) میلی‌آمپر
    - The maximum output of the power supply is 24V and 2000 mA.
    - حداکثر توان خروجی این منبع تغذیه ۲۴ ولت و ۲۰۰۰ میلی‌آمپر است.
    - The battery had a capacity of 2000 mA.
    - این باتری ۲۰۰۰ میلی‌آمپر ساعت ظرفیت داشت.
    abbreviation
    (Ma) (million years ago) میلیون‌ سال پیش
    - Scientists believe that the first primates appeared around 50 Ma.
    - دانشمندان بر این باورند که نخستین نخستی‌سانان حدود ۵۰ میلیون سال پیش ظاهر شدند.
    - The extinction of the dinosaurs occurred around 65 Ma.
    - انقراض دایناسورها حدود ۶۵ میلیون سال پیش رخ داد.
    abbreviation
    (MA) (master of arts) کارشناسی‌ارشد رشته‌های علوم انسانی
    - After years of studying, she finally earned her MA in English Literature.
    - پس از سال‌ها تحصیل، سرانجام مدرک کارشناسی‌ارشد خود در رشته‌ی ادبیات انگلیسی را دریافت کرد.
    - Karen's MA thesis focused on the intersection of art and politics in the 20th century.
    - پایان‌نامه‌ی کارشناسی‌ارشد کارن بر تلاقی هنر و سیاست در قرن بیستم متمرکز بود.
    abbreviation
    جغرافیا (MA) (Massachusetts) ماساچوست
    - Many famous universities, such as Harvard and MIT, are located in Ma.
    - بسیاری از دانشگاه‌های معروف مانند هاروارد و ام‌آی‌تی در ایالت ماساچوست واقع شده‌اند.
    - The economy of MA is strong.
    - اقتصاد ماساچوست قوی است.
    abbreviation
    (MA) (mental age) سن عقلی
    - Although she was physically 30, her ma was closer to that of a teenager.
    - اگرچه او از نظر جسمی ۳۰ سال داشت، اما سن عقلی او به سن عقلی نوجوان نزدیک‌تر بود.
    - It is important to consider a person's MA when designing educational programs.
    - توجه به سن عقلی افراد در طراحی برنامه‌های آموزشی بسیار مهم است.
    abbreviation
    (MA) (Middle Ages) قرون وسطی
    - During the MA, knights and lords ruled over the land.
    - در طول قرون وسطی، شوالیه‌ها و لردها بر این سرزمین حکومت می‌کردند.
    - Peasants were the backbone of the economy during the MA.
    - دهقانان رکن اصلی اقتصاد در قرون وسطی بودند.
    abbreviation
    (M&A) (mergers and acquisitions) ادغام‌ها و تملک‌ها
    - The company's growth strategy involved a series of mergers and acquisitions over the past decade.
    - استراتژی رشد این شرکت مشتمل بر مجموعه‌ای از ادغام‌ها و تملک‌ها در طول دهه‌ی گذشته بود.
    - The CEO has extensive experience in mergers and acquisitions.
    - مدیرعامل تجربه‌ی زیادی در ادغام‌ها و تملک‌ها دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ma

    1. noun A master's degree in arts and sciences
      Synonyms: mama, mom, mater (Latin), master-of-arts, mamma, momma, Artium Magister, mommy, mammy, mum, am, mummy
    2. noun A state in New England; one of the original 13 colonies
      Synonyms: massachusetts, bay-state, Old Colony
    3. noun One thousandth of an ampere
      Synonyms: milliampere

    ارجاع به لغت ma

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ma

    لغات نزدیک ma

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی