فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mom

mɑːm mɒm

شکل جمع:

moms

توضیحات:

Mom شکل عامیانه‌ی لغت Mother است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal A1

انگلیسی آمریکایی مامان، مادر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Mom always knows how to cheer me up.

مامان همیشه می‌دونه که چطوری بهم روحیه بده.

I can always count on my mom for support and guidance.

برای حمایت و راهنمایی، همیشه می‌تونم روی مادرم حساب کنم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I'm grateful for all the sacrifices my mom has made for our family.

من برای تمام فداکاری‌هایی که مادرم واسه خونواده‌مون انجام داده قدردانم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mom

  1. noun mother
    Synonyms:
    mama mommy mum parent matron matriarch grandmother child-bearer mumsy

ارجاع به لغت mom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mom

لغات نزدیک mom

پیشنهاد بهبود معانی