آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Matchmaker

ˈmætʃˌmeɪkər ˈmætʃˌmeɪkə

معنی matchmaker | جمله با matchmaker

noun countable

معرف، رابط، واسط (ازدواج یا رابطه‌ی عاشقانه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The matchmaker arranged a perfect date for the two singles.

واسط ازدواج قرار مناسبی برای این دو مجرد ترتیب داد.

The matchmaker's advice often led to lasting relationships.

نصیحت‌های معرف اغلب منجر به روابط پایدار می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد matchmaker

  1. noun someone who arranges (or tries to arrange) marriages for others
    Synonyms:

ارجاع به لغت matchmaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matchmaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matchmaker

لغات نزدیک matchmaker

پیشنهاد بهبود معانی