معرف، رابط، واسط (ازدواج یا رابطهی عاشقانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The matchmaker arranged a perfect date for the two singles.
واسط ازدواج قرار مناسبی برای این دو مجرد ترتیب داد.
The matchmaker's advice often led to lasting relationships.
نصیحتهای معرف اغلب منجر به روابط پایدار میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «matchmaker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matchmaker