Matchmaker

ˈmætʃˌmeɪkər ˈmætʃˌmeɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

دلال یا دلاله ازدواج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matchmaker

  1. noun Someone who arranges (or tries to arrange) marriages for others
    Synonyms: marriage broker, go-between, arranger, matcher, schatchen, agent, shadchan

ارجاع به لغت matchmaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matchmaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matchmaker

لغات نزدیک matchmaker

پیشنهاد بهبود معانی