آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Maxilla

mækˈsɪlə mækˈsɪlə

معنی maxilla | جمله با maxilla

noun countable

کالبدشناسی فک بالایی، فک فوقانی، برواره، ماگزیلا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The maxilla plays a crucial role in the process of chewing food.

فک بالایی نقش مهمی در فرایند جویدن غذا دارد.

The maxilla is the upper jawbone in vertebrates.

ماگزیلا استخوان فک بالایی در مهره‌داران است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The maxilla is one of the largest bones in the human skull.

برواره یکی از بزرگ‌ترین استخوان‌های جمجمه‌ی انسان است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد maxilla

  1. noun the jaw in vertebrates that is fused to the cranium
    Synonyms:
    upper jaw maxillary upper jawbone

ارجاع به لغت maxilla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maxilla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maxilla

لغات نزدیک maxilla

پیشنهاد بهبود معانی