فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Midday

ˌmɪdˈdeɪ ˌmɪdˈdeɪ

شکل جمع:

middays

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable A2

نیم‌روز، ظهر، وسط روز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

midday rest

استراحت وسط روز

midday meal

غذای نیم‌روز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midday

  1. noun middle of the day
    Synonyms:
    noon 12 PM twelve o’clock noontime lunchtime high noon twelve noon noontide twelve hundred
    Antonyms:
    midnight 12 AM

لغات هم‌خانواده midday

ارجاع به لغت midday

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midday

لغات نزدیک midday

پیشنهاد بهبود معانی