فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Motored

American: ˈmoʊtəd British: ˈməʊtəd

سوم‌شخص مفرد:

motors

وجه وصفی حال:

motoring

معنی و نمونه‌جمله

adjective

موتوردار، موتوری، - موتوره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

bimotored

دو موتوره

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motored

  1. verb travel or be transported in a vehicle
    Synonyms:
    ride drove toured piloted wheeled driven tooled
  1. adjective equipped with a motor or motors
    Synonyms:
    motorized motorised
    Antonyms:
    unmotorized

ارجاع به لغت motored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/motored

لغات نزدیک motored

پیشنهاد بهبود معانی