۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Moulding

ˈmoʊldɪŋ ˈməʊldɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    moulded
  • شکل سوم:

    moulded
  • شکل جمع:

    mouldings

معنی

noun
(انگلیس) رجوع شود به: molding

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moulding

  1. noun a preliminary sculpture in wax or clay from which a finished work can be copied
    Synonyms:
    mold mould modeling modelling molding clay-sculpture
  1. noun a decorative recessed or relieved surface on an edge
    Synonyms:
    border molding

ارجاع به لغت moulding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moulding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moulding

لغات نزدیک moulding

پیشنهاد بهبود معانی