بخشش، گشادهدستی، سخاوت، جود، دهش، کرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mayor's munificence was appreciated by the townspeople.
مردم شهر از سخاوت شهردار قدردانی کردند.
the queen's munificence
جود ملکه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «munificence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/munificence