فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Normalcy

ˈnɔrməlsi nɔːˈmæləti
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ normality نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
حالت معمولی، وضع عادی، وضعیت طبیعی، نرمال بودن، عادی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- relative normality
- عادی بودن نسبی
- The office gradually returned to a semblance of normality.
- دفتر به‌تدریج به حالت عادی بازگشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد normalcy

  1. noun the quality or condition of being usual
    Synonyms:
    ordinariness regularity usualness normality prevalence routineness customariness habitualness
    Antonyms:
    abnormality

لغات هم‌خانواده normalcy

ارجاع به لغت normalcy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «normalcy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/normalcy

لغات نزدیک normalcy

پیشنهاد بهبود معانی