آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ مهر ۱۴۰۴

    Northeast

    ˌnɔːrθˈiːst ˌnɔːθˈiːst ˌnɔːθˈiːst

    معنی northeast

    noun adjective adverb uncountable B1

    شمال خاوری، شمال شرقی، شمال شرق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد northeast

    1. adjective situated in or oriented toward the northeast
      Synonyms:
      northeastern northeasterly north-northeast nne ne northeastward north-north-east nebe northeast-by-east nebn northeast-by-north nor-east
    1. noun the compass point midway between north and east; at 45 degrees
      Synonyms:
      northeastward ne nor-east
    1. noun The northeastern region of the United States
      Synonyms:
      northeastern United States
    1. adverb to, toward, or in the northeast
      Synonyms:
      north-east northeastwards northeastwardly nor-east

    Collocations

    the northeast

    بخش شمال شرقی ایالات متحده

    سوال‌های رایج northeast

    معنی northeast به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی northeast در زبان فارسی به «شمال‌ شرق» یا «شمال شرقی» ترجمه می‌شود.

    این واژه به یکی از جهات جغرافیایی اصلی اشاره دارد که بین شمال و شرق قرار دارد و در نقشه‌خوانی، مسیریابی و توصیف مکان‌ها و مناطق استفاده می‌شود. شمال‌شرق به عنوان یک جهت دقیق، برای توصیف موقعیت جغرافیایی شهرها، مناطق، مسیرها یا حتی حرکت بادها و جریان‌های جغرافیایی کاربرد دارد.

    از نظر کاربرد روزمره، northeast در مکالمات سفر، مسیریابی و راهنمایی‌ها بسیار دیده می‌شود. برای مثال، وقتی کسی می‌خواهد جهت یک شهر یا مکان خاص را به فرد دیگری توضیح دهد، می‌تواند بگوید: «The town is northeast of here.» یعنی «شهر در شمال‌ شرق اینجا قرار دارد». این کاربرد به افراد کمک می‌کند تا مسیر خود را به دقت پیدا کنند و از سردرگمی جلوگیری شود.

    در نقشه‌ها و سیستم‌های ناوبری، northeast یکی از چهار جهت اصلی فرعی به شمار می‌رود و معمولاً بین شمال و شرق در زاویه‌ی ۴۵ درجه قرار دارد. این جهت می‌تواند در تعیین موقعیت دقیق در نقشه‌ها، GPS و ابزارهای ناوبری دیجیتال اهمیت بالایی داشته باشد و به برنامه‌ریزی سفر یا تحلیل مکان‌ها کمک کند.

    علاوه بر کاربردهای مکانی، در علوم محیطی و جغرافیا، northeast برای توصیف جریان‌های هوا، بادها یا تغییرات اقلیمی به کار می‌رود. به عنوان مثال، بادهای شمال‌ شرقی یا شرایط جوی شمال‌ شرق می‌توانند اطلاعات مهمی درباره‌ی آب و هوا، کشاورزی و برنامه‌ریزی محیطی ارائه دهند.

    northeast مفهومی است که فراتر از یک جهت ساده عمل می‌کند و در زمینه‌های مسیریابی، جغرافیا، نقشه‌خوانی و علوم محیطی نقش حیاتی دارد. شناخت و استفاده‌ی صحیح از این جهت، به افراد کمک می‌کند تا موقعیت‌ها را دقیق‌تر درک کنند، تصمیم‌گیری‌های مکانی موثرتری داشته باشند و تحلیل‌های علمی و عملی خود را با دقت بیشتری انجام دهند.

    ارجاع به لغت northeast

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «northeast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/northeast

    لغات نزدیک northeast

    • - north-northwest
    • - northbound
    • - northeast
    • - northeast by east
    • - northeast by north
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.