با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Northeast

ˌnɔːrθˈiːst ˌnɔːθˈiːst ˌnɔːθˈiːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb uncountable B1
شمال خاوری، شمال شرقی، شمال شرق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد northeast

  1. adjective Situated in or oriented toward the northeast
    Synonyms: northeasterly, northeastern, ne, nor-east, northeastward, north-north-east, nne, northeast-by-east, nebe, northeast-by-north, nebn, north-northeast
  2. noun The compass point midway between north and east; at 45 degrees
    Synonyms: nor-east, northeastward, ne
  3. noun The northeastern region of the United States
    Synonyms: northeastern United States
  4. adverb To, toward, or in the northeast
    Synonyms: north-east, northeastwardly, nor-east, northeastwards

Collocations

ارجاع به لغت northeast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «northeast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/northeast

لغات نزدیک northeast

پیشنهاد بهبود معانی