فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

One-way

ˌwʌnˈweɪ ˌwʌnˈweɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    یک‌طرفه، یک‌سویه (جاده)
    • - The street became a one-way.
    • - خیابان یک‌طرفه شد.
    • - The new bicycle lane was designated as a one-way path.
    • - مسیر جدید دوچرخه به‌عنوان مسیر یک‌سویه تعیین شد.
  • adjective
    یک‌سره (مسافرت یا بلیت مسافرت و غیره)
    • - I purchased a one-way ticket to New York because I wasn't sure when I would be returning.
    • - بلیت یک‌سره به نیویورک را خریدم زیرا مطمئن نبودم چه زمانی برمی‌گردم.
    • - The bus company only sells one-way tickets.
    • - این شرکت اتوبوس‌رانی فقط بلیت یک‌سره را می‌فروشد.
  • adjective
    یک‌طرفه، یک‌جانبه، یک‌سویه (قرارداد و گفت‌وگو و غیره)
    • - a one-way contract
    • - قرارداد یک‌جانبه
    • - The company's advertising campaign was one-way, bombarding consumers with messages without any opportunity for feedback or interaction.
    • - کمپین تبلیغاتی این شرکت یک‌سویه بود و بدون هیچ فرصتی برای بازخورد یا تعامل، مشتریان را با پیام‌ها بمباران می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد one-way

  1. adjective Lacking breadth
    Synonyms: directional, one-sided, unilateral, restricted

ارجاع به لغت one-way

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «one-way» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/one-way

لغات نزدیک one-way

پیشنهاد بهبود معانی