فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

One-way

ˌwʌnˈweɪ ˌwʌnˈweɪ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

یک‌طرفه، یک‌سویه (جاده)

The street became a one-way.

خیابان یک‌طرفه شد.

The new bicycle lane was designated as a one-way path.

مسیر جدید دوچرخه به‌عنوان مسیر یک‌سویه تعیین شد.

adjective

یک‌سره (مسافرت یا بلیت مسافرت و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I purchased a one-way ticket to New York because I wasn't sure when I would be returning.

بلیت یک‌سره به نیویورک را خریدم زیرا مطمئن نبودم چه زمانی برمی‌گردم.

The bus company only sells one-way tickets.

این شرکت اتوبوس‌رانی فقط بلیت یک‌سره را می‌فروشد.

adjective

یک‌طرفه، یک‌جانبه، یک‌سویه (قرارداد و گفت‌وگو و غیره)

a one-way contract

قرارداد یک‌جانبه

The company's advertising campaign was one-way, bombarding consumers with messages without any opportunity for feedback or interaction.

کمپین تبلیغاتی این شرکت یک‌سویه بود و بدون هیچ فرصتی برای بازخورد یا تعامل، مشتریان را با پیام‌ها بمباران می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد one-way

  1. adjective lacking breadth
    Synonyms:
    restricted one-sided unilateral directional

ارجاع به لغت one-way

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «one-way» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/one-way

لغات نزدیک one-way

پیشنهاد بهبود معانی