با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Packsaddle

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پالان
    • - The mule carried the heavy packsaddle with ease.
    • - قاطر پالان سنگین را به‌راحتی حمل کرد.
    • - The cowboy adjusted the packsaddle on his horse.
    • - گاوچران پالان را روی اسبش تنظیم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد packsaddle

  1. noun
    Synonyms: mule chair, seat, cushion

ارجاع به لغت packsaddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «packsaddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/packsaddle

لغات نزدیک packsaddle

پیشنهاد بهبود معانی