گذشتهی ساده:
parentedشکل سوم:
parentedسومشخص مفرد:
parentsشکل جمع:
parentingsسرپرستی، بچهداری، فرزندپروری، والدگری
Parenting can be both rewarding and challenging.
فرزندپروری میتواند هم هدیه و هم چالشبرانگیز باشد.
Good parenting involves setting boundaries and showing love.
والدگری خوب شامل تعیین حدومرز و نشان دادن عشق است.
پدری کردن، مادری کردن، زادآوری، پدرومادری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Parenting is a rewarding but challenging journey.
زادآوری یک سفر پرارزش اما چالشبرانگیز است.
Parenting can be overwhelming at times, but it is worth it.
پدرومادری ممکن است گاهیاوقات طاقتفرسا باشد، اما ارزشش را دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parenting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parenting