آخرین به‌روزرسانی:

Hatching

ˈhætʃɪŋ ˈhætʃɪŋ

گذشته‌ی ساده:

hatched

شکل سوم:

hatched

سوم‌شخص مفرد:

hatches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

خط‌کشی، سایه‌زنی، هاشور‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The artist's hatching added depth to the portrait.

سایه‌زنی هنرمند به نقاشی عمق بخشیده است.

Hatching can create a stunning contrast in black-and-white illustrations.

هاشور‌زنی می‌تواند تضاد خیره‌کننده‌ای را در تصاویر سیاه‌وسفید ایجاد کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hatching

  1. verb to use ingenuity in making, developing, or achieving
    Synonyms:
    devising inventing contriving formulating fabricating concocting
  1. verb devise or invent
    Synonyms:
    creating making inventing producing generating preparing contriving plotting scheming planning originating concocting engendering fathering begetting procreating breeding spawning siring parenting brewing incubating brooding covering
  1. verb to bring forth
    Synonyms:
    bearing
  1. noun shading consisting of multiple crossing lines
    Synonyms:
    hatch crosshatch hachure

سوال‌های رایج hatching

گذشته‌ی ساده hatching چی میشه؟

گذشته‌ی ساده hatching در زبان انگلیسی hatched است.

شکل سوم hatching چی میشه؟

شکل سوم hatching در زبان انگلیسی hatched است.

سوم‌شخص مفرد hatching چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد hatching در زبان انگلیسی hatches است.

ارجاع به لغت hatching

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hatching» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hatching

لغات نزدیک hatching

پیشنهاد بهبود معانی