آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Per

    pər pə

    توضیحات:

    این لغت در معنای پنجم مخفف لغت period است.

    این لغت در معنای ششم مخفف لغت person است.

    معنی per | جمله با per

    preposition A2

    در (هر)، به ازای (هر)، برای هر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    one hundred kilometers per hour

    صد کیلومتر در هر ساعت

    The meal will cost $50 per person.

    هزینه‌ی غذا برای هر نفر ۵۰ دلار خواهد بود.

    preposition

    با، به‌وسیله‌یِ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She traveled per bus from one city to another.

    او با اتوبوس از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد.

    The teacher communicates with parents per email.

    معلم به‌وسیله‌یِ ایمیل با والدین ارتباط برقرار می‌کند.

    preposition

    طبق

    The report was prepared per your instructions.

    گزارش طبق دستورات شما آماده شد.

    We had pizza for dinner again, as per usual.

    باز هم طبق معمول شام پیتزا خوردیم.

    adverb

    هرکدام، هریک

    The books were a bargain at $7 per.

    کتاب‌ها با قیمت ۷ دلار به ازای هریک معامله می‌شدند.

    These handmade candles are a bargain at $10 per.

    این شمع‌های دست‌ساز با قیمت ۱۰ دلار به ازای هرکدام به فروش می‌رسند.

    abbreviation

    دوره

    I usually feel more energetic during my rest per.

    معمولاً در طول دوره‌ی استراحت احساس انرژی بیشتری می‌کنم.

    the Renaissance per

    دوره‌ی رنسانس

    abbreviation

    شخص

    The event coordinator assigned a specific task to each per in the team.

    هماهنگ‌کننده‌ی رویداد برای هر شخص از اعضای تیم وظیفه‌ی خاصی را تعیین کرد.

    She is a kind-hearted and compassionate per.

    او شخصی مهربان و دلسوز است.

    prefix

    تماماً، سرتاسر، به‌کلی

    She perused the menu.

    او منو را تماماً خواند.

    The detective perused the crime scene.

    کارآگاه صحنه‌ی جنایت را به‌کلی پرداخت.

    prefix

    شیمی حاوی بیشترین مقدار ممکن یا نسبت نسبتاً زیادی از یک عنصر شیمیایی معیّن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    She used perchloroethylene to remove stains from my clothes.

    از پرکلرواتیلن برای زدودن لکه از روی لباسم استفاده کرد.

    I spilled some perchloroethylene on my clothes.

    کمی پرکلرواتیلن روی لباسم ریختم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد per

    1. preposition
      Synonyms:
      to by via through for each apiece according-to b-y by-means-of to each for-each contained in each

    سوال‌های رایج per

    معنی per به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «per» در زبان فارسی به «به ازای» یا «در ازای» ترجمه می‌شود.

    «به ازای» یا «per» برای نشان دادن نسبت، میزان یا نرخ استفاده می‌شود و معمولاً بیانگر مقدار یا عدد مشخصی است که برای هر واحد تعیین شده است. این واژه در زبان انگلیسی کاربرد گسترده‌ای دارد و در زمینه‌های مختلفی مانند اقتصاد، ریاضیات، تجارت و زندگی روزمره دیده می‌شود. برای مثال، عبارت «miles per hour» به معنای «مایل در ساعت» نشان‌دهنده‌ی سرعت حرکت است و عبارت «price per kilogram» یعنی «قیمت به ازای هر کیلوگرم».

    در زمینه‌ی محاسبات مالی و اقتصادی، «per» ابزار مهمی برای تعیین نرخ‌ها و مقادیر استاندارد است. کسب‌وکارها و سازمان‌ها از آن برای بیان حقوق، هزینه‌ها، تولید یا مصرف استفاده می‌کنند. برای مثال، حقوق کارمند ممکن است «$15 per hour» باشد، یعنی او به ازای هر ساعت کار مبلغ مشخصی دریافت می‌کند. این کاربرد باعث شفافیت و قابلیت مقایسه در معاملات و برنامه‌ریزی‌های مالی می‌شود.

    در علم و ریاضیات نیز «per» برای نشان دادن نسبت‌ها و فرمول‌ها به کار می‌رود. در فیزیک، مهندسی و علوم طبیعی، بسیاری از قوانین و معادلات با استفاده از «per» بیان می‌شوند تا ارتباط بین کمیت‌ها و واحدها دقیق‌تر مشخص شود. به عنوان مثال، «acceleration per second» به معنای «شتاب در هر ثانیه» است و نشان‌دهنده‌ی تغییر سرعت نسبت به زمان می‌باشد.

    در زندگی روزمره، «per» کاربردی ساده و روزمره دارد و برای بیان شرایط، دستورالعمل‌ها یا هزینه‌ها استفاده می‌شود. به عنوان مثال، «take two tablets per day» یعنی «روزانه دو قرص مصرف کنید». این کاربرد روزمره اهمیت واژه‌ی per را در برقراری وضوح، دقت و استانداردسازی اطلاعات نشان می‌دهد.

    «per» مفهومی است که نشان‌دهنده‌ی نسبت، نرخ یا میزان به ازای واحد مشخص است. این واژه ابزار ساده اما قدرتمندی برای بیان دقت، وضوح و استاندارد در محاسبات، معاملات و زندگی روزمره است و کاربرد آن در حوزه‌های علمی، اقتصادی و روزمره، اهمیت زیادی دارد.

    ارجاع به لغت per

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «per» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/per

    لغات نزدیک per

    • - pepys
    • - pequot
    • - per
    • - per an
    • - per annum
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.