این لغت در معنای پنجم مخفف لغت period است.
این لغت در معنای ششم مخفف لغت person است.
در (هر)، به ازای (هر)، برای هر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
one hundred kilometers per hour
صد کیلومتر در هر ساعت
The meal will cost $50 per person.
هزینهی غذا برای هر نفر ۵۰ دلار خواهد بود.
با، بهوسیلهیِ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She traveled per bus from one city to another.
او با اتوبوس از شهری به شهر دیگر سفر میکرد.
The teacher communicates with parents per email.
معلم بهوسیلهیِ ایمیل با والدین ارتباط برقرار میکند.
طبق
The report was prepared per your instructions.
گزارش طبق دستورات شما آماده شد.
We had pizza for dinner again, as per usual.
باز هم طبق معمول شام پیتزا خوردیم.
هرکدام، هریک
The books were a bargain at $7 per.
کتابها با قیمت ۷ دلار به ازای هریک معامله میشدند.
These handmade candles are a bargain at $10 per.
این شمعهای دستساز با قیمت ۱۰ دلار به ازای هرکدام به فروش میرسند.
دوره
I usually feel more energetic during my rest per.
معمولاً در طول دورهی استراحت احساس انرژی بیشتری میکنم.
the Renaissance per
دورهی رنسانس
شخص
The event coordinator assigned a specific task to each per in the team.
هماهنگکنندهی رویداد برای هر شخص از اعضای تیم وظیفهی خاصی را تعیین کرد.
She is a kind-hearted and compassionate per.
او شخصی مهربان و دلسوز است.
تماماً، سرتاسر، بهکلی
She perused the menu.
او منو را تماماً خواند.
The detective perused the crime scene.
کارآگاه صحنهی جنایت را بهکلی پرداخت.
شیمی حاوی بیشترین مقدار ممکن یا نسبت نسبتاً زیادی از یک عنصر شیمیایی معیّن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
She used perchloroethylene to remove stains from my clothes.
از پرکلرواتیلن برای زدودن لکه از روی لباسم استفاده کرد.
I spilled some perchloroethylene on my clothes.
کمی پرکلرواتیلن روی لباسم ریختم.
کلمهی «per» در زبان فارسی به «به ازای» یا «در ازای» ترجمه میشود.
«به ازای» یا «per» برای نشان دادن نسبت، میزان یا نرخ استفاده میشود و معمولاً بیانگر مقدار یا عدد مشخصی است که برای هر واحد تعیین شده است. این واژه در زبان انگلیسی کاربرد گستردهای دارد و در زمینههای مختلفی مانند اقتصاد، ریاضیات، تجارت و زندگی روزمره دیده میشود. برای مثال، عبارت «miles per hour» به معنای «مایل در ساعت» نشاندهندهی سرعت حرکت است و عبارت «price per kilogram» یعنی «قیمت به ازای هر کیلوگرم».
در زمینهی محاسبات مالی و اقتصادی، «per» ابزار مهمی برای تعیین نرخها و مقادیر استاندارد است. کسبوکارها و سازمانها از آن برای بیان حقوق، هزینهها، تولید یا مصرف استفاده میکنند. برای مثال، حقوق کارمند ممکن است «$15 per hour» باشد، یعنی او به ازای هر ساعت کار مبلغ مشخصی دریافت میکند. این کاربرد باعث شفافیت و قابلیت مقایسه در معاملات و برنامهریزیهای مالی میشود.
در علم و ریاضیات نیز «per» برای نشان دادن نسبتها و فرمولها به کار میرود. در فیزیک، مهندسی و علوم طبیعی، بسیاری از قوانین و معادلات با استفاده از «per» بیان میشوند تا ارتباط بین کمیتها و واحدها دقیقتر مشخص شود. به عنوان مثال، «acceleration per second» به معنای «شتاب در هر ثانیه» است و نشاندهندهی تغییر سرعت نسبت به زمان میباشد.
در زندگی روزمره، «per» کاربردی ساده و روزمره دارد و برای بیان شرایط، دستورالعملها یا هزینهها استفاده میشود. به عنوان مثال، «take two tablets per day» یعنی «روزانه دو قرص مصرف کنید». این کاربرد روزمره اهمیت واژهی per را در برقراری وضوح، دقت و استانداردسازی اطلاعات نشان میدهد.
«per» مفهومی است که نشاندهندهی نسبت، نرخ یا میزان به ازای واحد مشخص است. این واژه ابزار ساده اما قدرتمندی برای بیان دقت، وضوح و استاندارد در محاسبات، معاملات و زندگی روزمره است و کاربرد آن در حوزههای علمی، اقتصادی و روزمره، اهمیت زیادی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «per» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/per