Permanency

American: ˈpɜrːmənənsi British: ˈpɜːmənənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(رسمی) استمرار، تداوم، ثبات، دوام، پایداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
چیز دائم، چیز ماندگار، کار دائم، شغل دائمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permanency

  1. noun The property of being able to exist for an indefinite duration
    Synonyms: permanence
    Antonyms: impermanence

ارجاع به لغت permanency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permanency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permanency

لغات نزدیک permanency

پیشنهاد بهبود معانی