تظاهر به همکاری کردن، تظاهر به موافقت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I decided to play along with his idea.
تصمیم گرفتم که تظاهر کنم با ایدهی او موافق هستم.
If you want to avoid an argument, sometimes it's best to play along with your partner's ideas.
اگر میخواهید از بحث اجتناب کنید، گاهیاوقات بهتر است با ایدههای طرف مقابل خود بهطور ظاهری موافقت کنید.
She had to play along.
مجبور بود تظاهر به همکاری کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «play along» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/play-along