درخشیدن در بازی، عالی بازی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pianist played brilliantly throughout the concert.
نوازنده پیانو در طول کنسرت به طرز درخشانی نواخت.
She played brilliantly in the final match, scoring the winning goal.
او در بازی نهایی به طرز درخشانی بازی کرد و گل پیروزی را به ثمر رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «play brilliantly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/play-brilliantly