با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Poppy

ˈpɑːpi ˈpɒpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    poppies
  • صفت تفضیلی:

    poppier
  • صفت عالی:

    poppiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی شقایق (گیاهی خودرو و وحشی با گل‌هایی به رنگ سرخ با چهار گلبرگ و شمار زیادی پرچم)
- The poppy's petals shimmered in the sunlight.
- گلبرگ‌های شقایق زیر نور خورشید می‌درخشیدند.
- She adorned her hair with a single poppy.
- موهایش را با شقایق زینت داد.
noun
عصاره‌ی گل شقایق
- She brewed the poppy decoction to help her relax before bed.
- او برای کمک به آرامش قبل از خواب، جوشانده‌ی عصاره‌ی گل شقایق را دم کرد.
- He suggested trying a poppy extract to alleviate the migraines.
- پیشنهاد کرد که برای کاهش میگرن از عصاره‌ی گل شقایق استفاده کنیم.
noun
رنگ نارنجی مایل به قرمز (پررنگ)
- The room was painted in poppy.
- اتاق به رنگ نارنجی مایل به قرمز درآمده بود.
- The artist used poppy as the primary color in his abstract painting.
- این هنرمند از نارنجی مایل به قرمز به عنوان رنگ اصلی در نقاشی انتزاعی‌اش استفاده کرد.
adjective
موسیقی خوش‌آهنگ، جذاب (درباره‌ی موسیقی عامه‌پسند)
- The poppy melody stayed stuck in my head all day.
- این ملودی خوش‌آهنگ کل روز در سرم زمزمه می‌شد.
- I love listening to poppy music that makes me want to dance.
- عاشق گوش دادن به موسیقی جذاب هستم که مرا به رقصیدن وامی‌دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poppy

  1. noun Any stimulant or depressant
    Synonyms: bloom, blossom, herb

ارجاع به لغت poppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poppy

لغات نزدیک poppy

پیشنهاد بهبود معانی