فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Prob

prɑːb prɒb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • abbreviation informal
    مشکل، مسئله (problem)
    • - Don't worry, it's just a minor prob that can easily be resolved.
    • - نگران نباش، این فقط یه مشکل جزئیه که به‌راحتی می‌تونه حل بشه.
    • - Can you help me out with this math prob?
    • - آیا می‌تونی به من توی حل این مسئله‌ی ریاضی کمک کنی؟
  • abbreviation informal
    احتمالی، محتمل، احتمالاً، محتملاً (probable و probably)
    • - the team's prob victory in the championship
    • - پیروزی احتمالی این تیم در مسابقات قهرمانی
    • - She will prob arrive late to the party.
    • - احتمالاً او دیر به مهمانی می‌رسد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت prob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prob

لغات نزدیک prob

پیشنهاد بهبود معانی