Puncher

American: pʌnt͡ʃər British: pʌnt͡ʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
منگنه‌کننده، سوراخ‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puncher

  1. noun A hired hand who tends cattle and performs other duties on horseback
    Synonyms: cowboy, cowpuncher, cowman, cattleman, cowpoke, cowhand, cowherd
  2. noun A tool for making holes or indentations
    Synonyms: punch

ارجاع به لغت puncher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puncher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puncher

لغات نزدیک puncher

پیشنهاد بهبود معانی