پیروزی توأم با تلفات و خسارات زیاد، برد پرهزینه، برد برابر با باخت، پیروزی بیفایده، پیروزی شکستآمیز، پیروزی گزاف، پیروزی بدتر از شکست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's decision to cut costs by laying off employees resulted in a pyrrhic victory.
تصمیم شرکت مبنی بر تعدیل نیرو برای کاهش هزینهها منجر به یک پیروزی گزاف شد.
The athlete's pyrrhic victory in the race came at the expense of her health.
پیروزی گزاف ورزشکار در مسابقه به قیمت سلامتیاش تمام شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pyrrhic victory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pyrrhic-victory