ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Quartz

kwɔːrts kwɔːts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    الماس کوهی، کوارتز
  • noun
    (معدن) کوارتز، در کوهی، سنگ چینی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quartz

  1. noun Colorless glass made of almost pure silica
    Synonyms: quartz glass, vitreous silica, lechatelierite, crystal

ارجاع به لغت quartz

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quartz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quartz

لغات نزدیک quartz

پیشنهاد بهبود معانی