فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Qwerty

ˈkwɜːrti ˈkwɜːti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(صفحه کلید) استاندارد، کیبوردی دارای کلیدهایی که به روش معمول برای کشورهای انگلیسی زبان مرتب شده‌است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

QWERTY may not have been the most sensible keyboard arrangement.

صفحه کلید استاندارد ممکن است معقول ترین چیدمان صفحه کلید نبوده باشد.

One handset boasts a touchscreen and the other will have its qwerty keyboard.

یک گوشی دارای صفحه نمایش لمسی و دیگری دارای صفحه کلیدی استاندارد است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت qwerty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «qwerty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/qwerty

لغات نزدیک qwerty

پیشنهاد بهبود معانی