Raring

ˈrerɪŋ ˈreərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
پر از اشتیاق، مشتاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raring

  1. adjective eager
    Synonyms:
    willing ready keen enthusiastic longing itching champing at the bit
    Antonyms:
    reluctant

ارجاع به لغت raring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raring

لغات نزدیک raring

پیشنهاد بهبود معانی