Ratter

American: ˈrætər British: ˈrætə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
موش‌گیر، کار‌شکن، خرابکار، خائن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ratter

  1. noun A disloyal person who betrays or deserts his cause or religion or political party or friend etc.
    Synonyms: deserter, apostate, renegade, turncoat, recreant
  2. noun Any of several breeds of terrier developed to catch rats
    Synonyms: rat-terrier

ارجاع به لغت ratter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ratter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ratter

لغات نزدیک ratter

پیشنهاد بهبود معانی