امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rattan

rəˈtæn rəˈtæn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
درخت خون سیاوشان، خیزران، با عصای خیزران تنبیه کردن، چوب‌دستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rattan

  1. noun Climbing palm of Sri Lanka and southern India remarkable for the great length of the stems which are used for malacca canes
    Synonyms:
    rattan palm Calamus rotang
  1. noun The stem of various climbing palms of the genus Calamus and related genera used to make wickerwork and furniture and canes
    Synonyms:
    rattan cane
  1. noun A switch made from the stems of the rattan palms
    Synonyms:
    ratan

ارجاع به لغت rattan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rattan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rattan

لغات نزدیک rattan

پیشنهاد بهبود معانی