گذشتهی ساده:
realignedشکل سوم:
realignedسومشخص مفرد:
realignsوجه وصفی حال:
realigning(دوباره) ردیف کردن، به صف کردن، آراستن، (چرخهای اتومبیل) بالانس کردن
(بهویژه اتحاد یا قراردادهای میان کشورها یا احزاب را) تغییر دادن، تعدیل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(بهشکل تازهای) متحد شدن، مجدداً متحد شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «realign» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/realign