آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ اسفند ۱۴۰۲

    Red Flag

    ˈredˈflæɡ redflæɡ

    گذشته‌ی ساده:

    red-flagged

    شکل سوم:

    red-flagged

    سوم‌شخص مفرد:

    red-flags

    وجه وصفی حال:

    red-flagging

    شکل جمع:

    red flags

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): red-flag

    معنی red flag | جمله با red flag

    noun countable

    پرچم قرمز (از آن به عنوان علامت خطر یا علامت توقف در مسابقه استفاده می‌شود)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    A red flag is often used as a danger signal.

    از پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می‌شود.

    The referee raised the red flag, signaling an immediate halt to the race.

    داور پرچم قرمز را بالا برد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    You mustn't swim when the red flag is flying.

    وقتی پرچم قرمز برافراشته است، نباید شنا کنید.

    noun countable

    پرچم سرخ (نماد انقلاب)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    As soon as they raised the red flag, it became clear that change was inevitable.

    به محض اینکه پرچم سرخ را بالا بردند، مشخص شد که تغییر اجتناب‌ناپذیر است.

    The government officials were alarmed by the growing number of red flags appearing across the nation.

    مقامات دولتی از افزایش روزافزون پرچم‌های سرخ در سراسر کشور نگران شدند.

    noun countable

    علامت خطر، علامت هشدار

    The sudden increase in customer complaints is a red flag.

    افزایش ناگهانی شکایات مشتریان علامت خطر است.

    The sudden increase in his expenses was a red flag.

    افزایش ناگهانی هزینه‌هایش علامت هشدار بود.

    verb - transitive

    توجه را به ... معطوف کردن

    We need to red-flag this issue.

    باید توجه را به این موضوع معطوف کنیم.

    I red-flagged his inappropriate comments.

    توجه را به نظرات نامناسب او معطوف کردم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد red flag

    1. noun warning signal
      Synonyms:
      red light red rag sore point delicate subject casus belli

    سوال‌های رایج red flag

    گذشته‌ی ساده red flag چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده red flag در زبان انگلیسی red-flagged است.

    شکل سوم red flag چی میشه؟

    شکل سوم red flag در زبان انگلیسی red-flagged است.

    شکل جمع red flag چی میشه؟

    شکل جمع red flag در زبان انگلیسی red flags است.

    وجه وصفی حال red flag چی میشه؟

    وجه وصفی حال red flag در زبان انگلیسی red-flagging است.

    سوم‌شخص مفرد red flag چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد red flag در زبان انگلیسی red-flags است.

    ارجاع به لغت red flag

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «red flag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/red-flag

    لغات نزدیک red flag

    • - red feed
    • - red fir
    • - red flag
    • - red fox
    • - red giant
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.