با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rounder

ˈraʊndər ˈraʊndə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rounders
  • صفت عالی:

    roundest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(آدم) تن‌پرور، علاف، ولگرد، مسرف، تنبل، بی‌مصرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The rounder slept in until noon every day.
- آدم تن‌پرور هر روز تا ظهر می‌خوابید.
- My brother is a rounder; he never helps with chores.
- برادرم یک آدم تنبل است و هیچ وقت در کارهای روزمره کمک نمی‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rounder

  1. noun A dissolute person; usually a man who is morally unrestrained
    Synonyms: carouser, wastrel, libertine, vagrant, debauchee
  2. adjective Large
    Synonyms: better, fuller, completer
  3. adjective Full, ample
    Synonyms: tubbier, nearer, plumper, chubbier
    Antonyms: thinner, tinier
  4. adjective Resonant, rich in sound
    Synonyms: rougher, mellower
    Antonyms: softer, thinner, weaker, lower, harsher

ارجاع به لغت rounder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rounder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rounder

لغات نزدیک rounder

پیشنهاد بهبود معانی